متن آهنگ لالایی علی زند وکیلی
Ali Zand Vakili Lalaei
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
لالا کن؛ دخترِ زیبای شبنم…
لالا کن؛ روی زانوی شقایق…
بخواب، تا رنگِ بی مهری نبینی
توو بیداریه… که تلخه حقایق…
تو مثلِ التماسِ من میمـــونی؛ که یک شب، روی شونه هاش چکیـــدم…
سرم، گرمِ نوازش های اون بود؛ که خوابـــم برُد وُ کوچِش رو ندیدم…
حالا من موندم وُ یه کنجِ خلوت؛ که از سقفش، غریبی چکه کرده…
تلاطم هایِ امواجِ جدایی
زده کاشونموُ، صد تکه کرده…
دلم می خواست؛ پس از اون خوابِ شیرین…
دیگه چشمم، به دنیا وا نمیشد
══༻♡ 🎻🎧🎤♡༺══─
میون قلبِ متروکم، نشونی
دیگه از خاطره، پیدا نمیشد…
صدام غمگینه؛ از بس گریه کردم…
ازم هیچ اسم وُ هیچ آوازه ای، نیست!
نمی پرسه کسی؛ هی! در چه حالی؟
خبر، از آشنای تازه ای نیست…
══༻♡ 🎻🎧🎤♡༺══─
به پروانه صفت ها گفته بودم؛ که شمعم! میلِ خاموشی من نیست…
پرنده، رو درختم آشیون کن!
حالا وقتِ فراموشیِ من، نیست…
تو مثلِ التماسِ من میمـــونی؛ که یک شب، روی شونه هاش چکیــدم…
سرم، گرمِ نوازش های اون بود؛ که خوابــم برُد وُ کوچِش رو ندیدم…
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
لطفا نظر خود را بنویسید